سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۱ - فصل فی ترک الدنیا والاعراض عنه

ای سنایی‌ زجسم و جان بگسل!

هر چه آن غیر اوست زان بگسل!

صنعت شعر و شاعری بگذار

دست از گفت و گوی هرزه بدار

۳

بیش از این در ره مجاز مپوی

صفت زلف و خط و خال مگوی

خط در این علم و این صناعت‌کش

پای در دامن قناعت کش

ازپی هر خسیس مدح مگوی

وز در هر بخیل صله مجوی

۶

دست در رشتهٔ حقایق زن

پای بر صحبت خلایق زن

گوهر عشق زبور جان کن

قصد آب حیات ایمان کن

شورش عشق در جهان افکن

فرش عزت بر آسمان افکن

۹

چست و چابک میان خلق‌درآی

همچو پروانه گرد شمع برآی

سرگردون به زبر پای درآر

یک نفس در ره خدای برآر

صحبت عاشقان صادق جوی

همره و همدم موافق جوی

چند گردی به گرد کعبهٔ گل‌؟

یک نفس کن طواف کعبهٔ دل‌!