مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

حکم البین بموتی و عمد

رضی الصد بحینی و قصد

فتح الدهر عیون حسد

فر آنی بفناکم و حسد

یهرق العشق دماء حقنت

لیس للعشق قریب و ولد

لکن الموت حیاه لکم

لکن الفقر غناء و رغد

سافروا فی سبل العشق معی

لا تخافن ضلالا و رصد

لا یهولنکم بعدکم

دونکم وفد وصال و مدد

فنسیم طرب اولهم

یهب السالک حولا و جلد