عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۱۷

پروانه که شمع دلگشایش افتاد

دلبستگی گره گشایش افتاد

گردِ سرِ شمع پایکوبان میگشت

جان بر سرش افشاند و به پایش افتاد