عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۴۳

چندان که به ناله میگشایم لب را

وز بیخوابی میشمرم کوکب را

خود روز پدید نیست یا رب چه شب است

کامشب گویی روز فروشد شب را