عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۱۷

آن دل که ز دست من کنون خواهی برد

خونی است که در میانِ خون خواهی برد

باری چو برون میبری از تن دل من

آخر به شکر خنده برون خواهی برد