عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۱۸

گر دریایی ز شور بنشانندت

ور تیز‌تکی چو مور بنشانندت

بنشین که ز خاستن نخیزد چیزی

ور ننشینی به زور بنشانندت