عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۳۷

گاه از غم اودست ز جان میشویی

گه قصهٔ او به دردِ دل میگویی

سرگشته چرا گِردِ جهان میپویی

کار از تو برون نیست کرا میجویی