عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۱۸

جان شیفتهٔ الست می‌پنداری

و اندیشهٔ ما بهانه‌ای بیش نبود

آنست که خویش، هست می‌پنداری

قصّه چه کنم، نشانه‌ای بیش نبود