عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل

برون شد ابلهی با شمع از در

بدید از چرخ خورشید منور

ز جهل خود چنان پنداشت جاوید

که بی این شمع نتوان دید خورشید

بدو بشناس او را و فنا شو

در آن عین فنا عین بقا شو

تو باقی گردی ار گردی تو فانی

تو مانی جمله گر بی تو تو مانی