برو طاوس شهوت را ببر سر
که بوی آرزویت میبرد سر
ز رنگین خانهٔ شهوت بپرهیز
ز بند آرزوی خویش برخیز
چو رنگ شهوت بی رنگ گردد
همه عالم به چشمت تنگ گردد
درون خانهٔ جانت سیاه است
چه سود ار بر سرت زرین کلاه است
به رنگ و زینت دنیا چو طاوس
همی پوشی سیاهی را بناموس
مکن شادی اگر کارت برآید
که روز نیک و بد روزی سرآید
نماند شادی و غم جاودانی
به نیک و بد سرآید زندگانی