عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۹) سؤال کردن مردی از مجنون

رفیقی گفت با مجنون گمراه

که لیلی مُرد گفت الحمدلله

چنین گفت او که ای شوریده دین تو

چو می‌سوزی چرا گوئی چنین تو

چنین گفت او که چون من بهره زان ماه

ندیدستم نبیند هیچ بد خواه