مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳

عاشق شده‌ای ای دل سودات مبارک باد

از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور

تا مُلک مَلک گویند تنهات مبارک باد

ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی

ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد

حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را

ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد

دریاش همی‌گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد

ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده

پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی

کالای عجب بردی کالات مبارک باد