مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۶

شب رفت و نرفت ای بتِ سیمین‌برِ من

سودای مناجات غمت از سرِ من

خواب شب من توی و نور روزم

نه روز و نه شب چون تو نباشی برِ من