مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۰

جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است

وز شیره و باغ آن نکو رو خورده‌است

آن باغ گلوی او بگیرد گوید

خونش ریزم که خون ما او خورده است