گشتهام بینظیر تا که ترا
به عنایت به سوی من نظرست
که مرا در وفای خدمت تو
نه به شب خواب و نه بهروز خورست
خاک سم ستور تو بر من
بهتر از توتیای چشم سرست
زانکه دانم که پیش همت تو
آفرینش به جمله بیخطرست
شعرم اندر جهان سمر زان شد
که شعار تو در جهان سمرست
زاتش عشق سیم نیست مرا
خاطرم لاجرم چو آب زرست