انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - در شکایت زمان و حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی

گرچه در دور تو ای دریادل کان دستگاه

مدتی گرگان شبان بودند و دزدان محتسب

واندرین دوران که انصاف تو روی اندر کشید

فتنها شد ذوشجون و قصدها شد منشعب

۳

سایه مفکن بر حدیث انقلابی کاوفتاد

کان نه اول حادثه است از روزگار منقلب

در خم دور فلک تا عدل باشد کوژپشت

عافیت را کی تواند بود قامت منتصب

کان و دریایی بنه در حبس دل بر اضطراب

زانکه کان پیوسته محبوسست و دریا مضطرب