خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۰

خواجه بر من در نیک دربست

چکنم لب به بدی نگشایم

نیک بد گفتن من پیشه گرفت

تا به بد گفتن او پیش آیم

حاش لله که به بد گفتن کس

من سگ‌جان لب پاک آلایم

هرچه او بیشترم بنکوهد

من از آن بیشترش بستایم

او بدی گوید و او را شاید

من نکو گویم و آن را شایم

او به من جوهر خود بنموده است

من بدو گوهر خود بنمایم