محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸ - وله ایضا

هر نفس می‌کرد چون از تاب مرگ

رشتهٔ عمر عزیزی کو تهی

هر زمان میشد چو از دست اجل

پیکری در خاک چون سرو سهی

با وجود طفلی از اوضاع چرخ

یافت سید نعمت الله آگهی

با برادر همرهی کرد اختیار

وز توجه کرد قالب را تهی

فکر تاریخش چو گردم عقل گفت

کرد سید با برادر همرهی