محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱

بر سر تربتی رسیدم دوش

خرم و غم زدا و محنت کاه

نور مهر علی و عترت او

زان مکان رفته تا به ذروهٔ ماه

با من آن روز از قضا بودند

جمعی از اهل معرفت همراه

گفتم این خاک کیست شخصی گفت

خاک پاک حسین عین‌الله

گفتم آگه نیم ز تاریخش

از همان مصرعم نمود آگاه