سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۳

زشت همی گویی هر ساعتم

رو تو همی گویی که من نستهم

روی نکوی تو چکار آیدم

شاعرم ای دوست نه من کان دهم