شاد آمدی ای مهرو ای شادیِ جان شاد آ
تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا
ای صورتِ هر شادی اندر دل ما یادی
ای صورتِ عشقِ کل اندر دل ما یاد آ
بیرون پَر از این طفلی ما را بِرهان ای جان
از منّت هر دادو وز غصّه هر دادا
ما چنگ زدیم از غم در یار و رخان ما
ای دف تو بنال از دل وی نای به فریاد آ
ای دل تو که زیبایی شیرین شو از آن خسرو
ور خسروِ شیرینی در عشق چو فرهاد آ