زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روزِ نیکِ کسان گفت: تا، تو غم نخوری!
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است، پای در بند است