عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - ایضا در مدح همو

تا زمان برقرار خواهد بود

تا زمین پایدار خواهد بود

پادشاه جهان ابواسحاق

در جهان کامکار خواهد بود

سپهت را همیشه نصرت و فتح

بر یمین و یسار خواهد بود

هر امیدی که داری از یزدان

ده صد و صد هزار خواهد بود

هرکجا کارزار خواهی کرد

خصم را کار، زار خواهد بود

کمر بندگیت هر که نبست

بستهٔ روزگار خواهد بود

در همه کار اجتهاد از تو

نصرت از کردگار خواهد بود

در چنین دولت ار بود غماز

نافه‌های تتار خواهد بود

در چنین عهد عدل آشفته

سر زلفین یار خواهد بود

گه گهی ناتوانی ار افتد

هم نسیم بهار خواهد بود

این دلیری ز حد گذشت اکنون

به دعا اختصار خواهد بود

ملکت بر فلک دعاگو باد

تا فلک را مدار خواهد بود