فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷

ماه غلام رخ زیبای تو

سرو کمربستهٔ بالای تو

تن همه چشم است به صحن چمن

نرگس شهلا به تماشای تو

مجمع دل‌های پراکنده چیست؟

چین سر زلف چلیپای تو

زاهد و اندیشهٔ گیسوی حور

دست من و جعد سمن سای تو

گر تو زنی تیغ هلاکم به فرق

فرق من و خاک کف پای تو

روی من و خاک سر کوی عشق

رای من و پیروی رای تو

تیر من و دیدهٔ کج بین غیر

تیغ من و تارک اعدای تو

چند فشاند نمکم بر جگر

لعل شکرخند شکرخای تو

دیر کشیدی ز میان بس که تیغ

مرد فروغی ز مداوای تو