اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱

نه مانند تو زیبایی ببینم

نه مثلت سرو بالایی ببینم

عجب دارم که: در فردوس فردا

بدین صورت تماشایی ببینم

۳

دل از من خواستی،دل نیست، حالی

بهل، باشد که: از جایی ببینم

مرا از آستانت غیرت آید

اگر بر خاک او پایی ببینم

توان برد از دهانت بوسه ای چند

اگر یک روز یغمایی ببینم

۶

چو دادی وعدهٔ وصلم به فردا

امانم ده، که فردایی ببینم

بگویم با تو حال اوحدی زود

گر از هجرت محابایی ببینم