انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳

به عمری آخرم روزی وفا کن

به بوسی حاجتم روزی روا کن

جفا کن با من آری تا توانی

تو همچون روزگار آری جفا کن

به رنجم از تو رنجم را شفا باش

به دردم از تو دردم را دوا کن

چو در عشق تو سخت افتاد کارم

تونیز این راه بی‌رحمی رها کن