خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۰

غمخوار توام غمان من من دانم

خون‌خوار منی زیان من من دانم

تو ساز جفا داری و من سوز وفا

آن تو تو دانی، آن من من دانم