نطع بگسترد عشق پای فرو کوب هان
خانه فروشی بزن آستیی برفشان
بهر چنین هودج بارگشی دار دل
پیش چنین شاهدی پیشکشی ساز جان
خیز و به صحرای عشق ساز چراگاه از آنک
بابت رخش تو نیست آخور آخر زمان
گلخن ایام را باغ سلامت مگوی
کلبهٔ قصاب را موقف عیسی مدان
هیچ دل گرم را شربت گردون نساخت
ز آنکه تباشیر اوست بیشتری استخوان
کم خور خاقانیا مائدهٔ دهر از آنک
نیست ابا خوشگوار، هست ترش میزبان
تاج امان بایدت پای شهنشاه بوس
نشرهٔ جان بایدت مدح منوچهر خوان
شاه ملایک شعار، شیر ممالک شکار
خسرو اقلیم بخش، رستم توران ستان