غنی کشمیری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

رفت مانند شیشهٔ ساعت

عمر من در نفس شماریها

روزی مار نیست غیر از خاک

خاک بر فرق مالداریها

هست چو ناخنم نگین بی نقش

ننگ دارم ز نامداریها

بی تکلف نفس شمرده زدن

نیست کم از نفس شماریها

گردد آئینه روشن از نفست

گر زنی دم ز خاکساریها