وَ نَجَّیْنٰاهُ وَ لُوطاً إِلَی اَلْأَرْضِ اَلَّتِی بٰارَکْنٰا فِیهٰا لِلْعٰالَمِینَ (۷۱) وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ یَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِینَ (۷۲) وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا وَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْهِمْ فِعْلَ اَلْخَیْرٰاتِ وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاةِ وَ کٰانُوا لَنٰا عٰابِدِینَ (۷۳) وَ لُوطاً آتَیْنٰاهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّیْنٰاهُ مِنَ اَلْقَرْیَةِ اَلَّتِی کٰانَتْ تَعْمَلُ اَلْخَبٰائِثَ إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فٰاسِقِینَ (۷۴) وَ أَدْخَلْنٰاهُ فِی رَحْمَتِنٰا إِنَّهُ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (۷۵) وَ نُوحاً إِذْ نٰادیٰ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ فَنَجَّیْنٰاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ اَلْکَرْبِ اَلْعَظِیمِ (۷۶) وَ نَصَرْنٰاهُ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنٰاهُمْ أَجْمَعِینَ (۷۷)
و رهانیدیم او را و لوط را بسوی زمینی که برکت دادیم ما در آن از برای جهانیان (۷۱) و بخشیدیم مر او را اسحق و یعقوب که نواده بود و همه را گردانیدیم شایستگان (۷۲) و گردانیدیمشان امامانی که هدایت میکرده باشند بامر ما و وحی کردیم بایشان کردن کارهای خوب را و برپای داشتن نماز را و دادن زکاة را و بودند مر ما را عبادتکنندگان (۷۳) و لوط را دادیمش حکم و علم و نجات دادیم او را از قریه که بودند میکردند بدیها را بدرستی که ایشان بودند گروه بدان فاسقان (۷۴) و داخل کردیم او را در خدمت خود بدرستی که او بود از شایستگان (۷۵) و نوح را هنگامی که ندا کرد از پیش پس اجابت کردیم مر او را پس رهانیدیم او را و اهلش را از اندوه بزرگ (۷۶) و یاری دادیم او را از آن قوم که تکذیب کردند آیتهای ما را بدرستی که ایشان بودند گروه بدی پس غرق کردیم ایشان را همه (۷۷)
گفت زآن دادیم با لوطش نجات
سوی شام از ارض بابل با ثبات
وآن زمینی جان فزا و پر نواست
رحمت و برکت در آن نازل ز ماست
هم ببخشیدیم ما اسحاق را
باز هم یعقوب او را از عطا
نَافِلَه باشد عطیّه در لغت
یا ولد اندر ولد از موهبت
جمله را کردیم ما شایسته کار
پیشوا و رهنما و حق گذار
سوی ایشان وحی هم کردیم باز
بر نکویی و اقامت در نماز
هم به ایتاء زکات اندر عیان
چون ز ما بودند اپرستندگان
علم و حکمت لوط را دادیم هم
کز نبیّین بود جاری در امم
هم رهاندیمش از آن قریه که بود
اهل آن را کارهای بد نمود
وآن گُره بودند قومی زشتکار
رفته بیر ون ز امر و شرع کردگار
هم درآوردیم اندر رحمتش
بُد چو از شایسته کاران حضرتش
نوح را کن یاد چون خواند از وداد
مر خدا را پیش از ابراهیم راد
پس نمودیمش اجابت در دعاء
پس رهاندیمش ز اندوه و بلاء
اهل و فرزندانش از کرب عظیم
باز برهاندیم و از آسیب و بیم
نصرتش دادیم بر قومی که بود
کارشان تکذیب آیات از جحود
آن گُره بودند قومی بد سرشت
جمله را کردیم غرق از فعل زشت