فَاصْبِرْ عَلیٰ مٰا یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهٰا وَ مِنْ آنٰاءِ اَللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرٰافَ اَلنَّهٰارِ لَعَلَّکَ تَرْضیٰ (۱۳۰) وَ لاٰ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلیٰ مٰا مَتَّعْنٰا بِهِ أَزْوٰاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقیٰ (۱۳۱) وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاٰةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْهٰا لاٰ نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلتَّقْویٰ (۱۳۲) وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ یَأْتِینٰا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ مٰا فِی اَلصُّحُفِ اَلْأُولیٰ (۱۳۳) وَ لَوْ أَنّٰا أَهْلَکْنٰاهُمْ بِعَذٰابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقٰالُوا رَبَّنٰا لَوْ لاٰ أَرْسَلْتَ إِلَیْنٰا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیٰاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزیٰ (۱۳۴) قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحٰابُ اَلصِّرٰاطِ اَلسَّوِیِّ وَ مَنِ اِهْتَدیٰ (۱۳۵)
پس صبر کن بر آنچه میگویند و تسبیح کن بستایش پروردگارت پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو شدنش و از ساعتهای شب پس تسبیح کن و اطراف روز باشد که تو خوشنود شوی (۱۳۰) و نهگشای بخواهش البته دو چشمت را بسوی آنچه کامیاب کردیم بآن اصنافی را خوشی زندگانی دنیا تا مفتون سازیمشان از آن و روزی پروردگار تو بهتر و پایندهتر است (۱۳۱) و امر کن کسانت را بنماز و صبر کن بر آن نمیخواهیم از تو روزی ما روزی میدهیم ترا و انجام نیک مر پرهیزگاران راست (۱۳۲) و گفتند چرا نمیآورد ما را آیتی از پروردگارش آیا نیامد ایشان را حجّت آنچه بود در کتابهای نخستین (۱۳۳) و اگر آنکه هلاک میکردیم ایشان را بعذاب از پیش آن هر آینه میگفتند پروردگار ما چرا نفرستادی بما رسولی پس پیروی میکردیم آیتهای ترا پیش از آنکه خوار شویم و رسوا گردیم (۱۳۴) بگو هر منتظریم پس انتظار کشید پس بزودی خواهید دانست که کیست اصحاب راه راست و کیست که هدایت یافت (۱۳۵)
پس تو کن بر هر چه می گویند صبر
تا درآید شمسِ نصرت ها ز ابر
نک شنو از سرّ أوفِی حُبِّک
معنی سَبِّح بِحَمدِ رَبِّک
سَبِّح اعنی از صفات غیر او
کن منزه ذات خود را مو به مو
در فنای ذات حق حمد حق
ظاهر آید بی نشان از ماخَلَق
صورت آن در شریعت دان نماز
کآن بود مقرون به حمد بی نیاز
صبح گه قبل از طلوع آفتاب
شام پیش از آنکه یابد احتجاب
هم به ساعات شب اندر افتقار
پس تو کن تسبیح و اطراف النهار
از تو مر خوشنود گردد ذوالجلال
هم کند راضی تو را در کل حال
بنده گر راضی شد از حق در امور
او بود از بنده راضی بی قصور
« آمدن مهمان به خانۀ پیغمبر(ص) »
کرد مهمانی به پیغمبر ورود
خوردنی در خانه اش چیزی نبود
بر یهودی او فرستاد از مقام
خواست از وی قرض چیزی از طعام
گفت او ندهم ز گندم نیم جو
جز که بگذاری متاعی بر گرو
دِرع خود بگذاشت پیش آن یهود
پس گرفت از بهر مهمان آرد زود
در تسلّی آمد این آیت بر او
که مکش عینین خویش ای نیک خو
سوی آن چیزی که برخوردارشان
کرده ایم از زندگی در امتحان
صنف ها از کافران و اهل کتاب
زینت دنیاستشان گر بی حساب
آزماییم آنچه ایشان را در آن
بهره فانیستشان اندر جهان
روزیِ پروردگارت در اثر
هست بهرت بهتر و پاینده تر
اهل خود را امر فرما در نماز
صبر کن بر وی شد ار رنجت دراز
از تو ما نکنیم در رزقت سؤال
رزق تو بر ماست بی رنج و ملال
هست مانا زآن خدای بی شریک
بهر پرهیزندگان انجام نیک
مشرکان گفتند نارد مصطفی
معجز از پروردگارش چون به ما
یعنی آن معجز که ما خواهیم از او
گر بود در دعوت خود راستگو
نامد آیا بهر ایشان این کتاب
که بود روشن دلیلی در خطاب
در صُحف بود آنچه از پیشینیان
ز انبیاء و قومشان در امتحان
یعنی آیا شرح حال آن قرون
نیست در قرآن به تفصیل از نمون
که ز بعد از معجزات آمد عذاب
از حق ایشان را که خوانند از کتاب
گر که می کردیم ایشان را هلاک
پیشتر زو بر عذابی دردناک
پیشتر یعنی ز قرآن یا رسول
می بگفتند این گروه ناقبول
از چه نفرستادی ای پروردگار
سوی ما پیغمبری کامل عیار
پیروی کردیم تا ز آیات دین
پیش از آنکه خوار گردیم این چنین
گو به ایشان هر یک از ما و شما
منتظر باشیم اندر کارها
نکبت ما را شما خواهید و هم
قوّت و اقبال خود را دم به دم
ما به نصرت نیز داریم انتظار
تا چه خواهد زین دو خواهش کردگار
منتظر باشید پس در جهر و سرّ
آنچه را هستیم هر دو منتظر
زود پس باشید که تا دانید کیست
اهل راه راست و آنکه مهتدی است