ای آرزوی جان من، ای عمر نازنین
چندین مکن که نیک نباشد جفا و کین
در عاشقان به چشم حقارت نظر مکن
کین قوم با سگان تو باشند همنشین
حقا که مثل بنده نبینی به صد قران
در اتحاد صادق و در عشق راستین
فردا اگر به ناز در آئی تو در بهشت
حوران نهند پیش رخت روی بر زمین
حیف است صحبت تو شب و روز با رقیب
آری به دست دیو نه لایق بود نگین
رویم ببین که آینهٔ صورت توام
کز نقش روی تو نبود روی من مبین
تاصر وفا ز هیچ وجودی طمع مدار
کوتاه کن نکو سخن است این، صد آفرین