بلبلان در چمن، ای دل به خروش آمدهاند
ز آتش لاله دگر باره به جوش آمدهاند
شاهدان در چمن از لؤلؤ لالای سحاب
چهره آراسته و حلقه به گوش آمدهاند
زاهدانی که چو من گوشه نشین میبودند
این زمان در، به در باده فروش آمدهاند
ساقیا مردم اگر غنچهٔ گل میبینند
عاشقان دیدن آن چشمهٔ نوش آمدهاند
به تماشای چمن دوش حریفان رفتند
سرگران رقص کنان دوش به دوش آمدهاند
یک زمان جام می پخته به جانان بدهید
بیدلان بهر صبوحی شب دوش آمدهاند
اهل معنی به چمن وقت سحر چون ناصر
مست و دستارکشان بیدل و هوش آمدهاند