وَ لاٰ تَأْکُلُوا أَمْوٰالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبٰاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهٰا إِلَی اَلْحُکّٰامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوٰالِ اَلنّٰاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۱۸۸)
و مخورید مالهای خودتان را میان خودتان بباطل و نپندارید آن را بسوی حاکمها تا آنکه بخورید پارۀ را از مالهای مردمان ببدی و شما میدانید (۱۸۸)
نی خورید از روی ظلم و جور و شرّ
مالِ هم را در میان یکدگر
نی به حکّام از پی رشوت دهید
پاره ای زآن تا خورید و هم نهید
مال مردم گر کسی دانسته برد
باد حسرت خرمنش پیوسته برد
میکنی اقسام تدبیر و حیل
تا خوری مال ضعیفی از دغل
غافل از آنکه ندارد مال غیر
از برای هیچ کس یک ذرّه خیر
زآن گذشته کانتقام است و عذاب
از خدا پاداش آن روز حساب
مالهایی که حرام است و شرور
اول آن باشد که کس گیرد به زور
دیگر از لهو است و فعل شوم و عار
همچو بیع مسکر و وجه قمار
دیگر از جرم است و رشوت یا فریب
وآنچه گیرد کس به انذار و نهیب
یعنی از بهرت بپا غوغا ء کنم
پیش شاه و حاکمت رسوا کنم
یا که گویم هجوت اندر انجمن
یا زیانی آرمت وارد به فن
حال خود یا مشتبه سازد به خلق
که منم صاحب دم و پاکیزه دلق
گر به کس وقتی دعای بد کنم
ریشه اش از بیخ و از بن بر کنم
اخذ اینسان مالهای ناحق است
زآن همیشه کارشان بی رونق است
کرّ و فرّ و کذب نبود جز دو روز
باقی عمر او بود در درد و سوز