أُولٰئِکَ عَلیٰ هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ (۵) إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا سَوٰاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاٰ یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اَللّٰهُ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ وَ عَلیٰ سَمْعِهِمْ وَ عَلیٰ أَبْصٰارِهِمْ غِشٰاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِیمٌ (۷)
آنها بر هدایتند از پروردگارشان و آنها ایشانند رستگاران (۵) بدرستی که آنان که کافر شدند یکسان است بر ایشان خواه بیم داده باشی ایشان را یا بیم نداده باشی که ایمان نمیآورند (۶) مهر نهاد خدا بر دلهای ایشان و بر گوشهای ایشان و بر چشمهای ایشان پرده ایست و مر ایشان را عذابی است بزرگ (۷)
هم گروهی بر هدایت از ربند
در حساب نفس خود روز و شبند
رستگارانند آزاد از قیود
فارغ از اندیشۀ بود و نبود
تا نگردی رسته، نبوی رستگار
در هدایت نیست پایت استوار
کافران کانذارشان بی سود بود
بودشان بس قید و این مشهود بود
گفت زآن حق گر کنی انذارشان
یا نه، یکسان است در انظارشان
زآنکه دور از نور ایمانند و هوش
مُهرشان بنهاده حق بر چشم و گوش
معنی مُهر این بود بر گوش و دل
کاین گروهند آیت اسم مضلّ
هر یک از اسماء حق را مظهری است
مظهر هر یک جدا از دیگری است
کاملان در ظل اسم کاملند
کافران از اسم مؤمن غافلند
دعوت کلّ رُسل بر عامه بود
مؤمن آن شد لیک کایمان جامه بود
فهم این معنی است مخصوص خواص
کاسم را بر شیئی چبود وجه خاص
گر بیان سازم بلغزد فهم عام
پختۀ ما را کنند این عامه خام
پرده باشد آن گُرُه را بر بصر
تا نبینند آنچه خیر است، آنچه شرّ
پرده بودن بر بصر باشد عذاب
سخت تر آن را که آمد رد باب