صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۰۳- آیات ۲۱۷ تا ۲۱۸

یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلشَّهْرِ اَلْحَرٰامِ قِتٰالٍ فِیهِ قُلْ قِتٰالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ وَ إِخْرٰاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اَللّٰهِ وَ اَلْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ اَلْقَتْلِ وَ لاٰ یَزٰالُونَ یُقٰاتِلُونَکُمْ حَتّٰی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اِسْتَطٰاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کٰافِرٌ فَأُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ فِی اَلدُّنْیٰا وَ اَلْآخِرَةِ وَ أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۲۱۷) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أُولٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۲۱۸)

می‌پرسند تو را از ماه حرام کارزار در آن بگو کارزار در آن بزرگست و بازداشتن از راه خدا و کفر است بدو و مسجد حرام و بیرون کردن ابلیس از آن بزرگتر است نزد خدا و فتنه بزرگتر است از کشتن و همیشه کارزار می‌کنند شما را تا اینکه برگردانند شما را از دین خود اگر توانایی داشته باشند و هر که برگردد از شما از دین خود پس بمیرد و او کافر است پس آن گروه ناچیز می‌شود کردارشان در دنیا و آخرت و آن گروهند یاران آتش ایشانند در آن جاویدان (۲۱۷) بدرستی که آنان که گرویدند و آنان که هجرت کردند و جهاد کردند در راه خدا آن گروه امید می‌دارند رحمت خدا را و خدا آمرزندۀ مهربان است (۲۱۸)

مسلمین کُشتند پیش از جنگ بدر

مردی اندر راه ز اهل شرک و غدر

روز آخر از جمادی بد به نام

روز بعدش بد رجب شهر حرام

اولین قتلی که واقع شد همی

در میانشان بود قتل حضرمی

مشرکان رفتند بر ایراد و عیب

در زمان نزد رسول پاک جیب

کز چه رو کشتند در شهر حرام

حضرمی را وین بود دور از نظام

یا که پرسیدند آن را مسلمین

بهر تحقیق از رسول پاک دین

آمد این آیت که پرسند از قتال

از تو در شهر حرام اندر مقال

گو به نزد ماست آن ذنبی کبیر

ماندن از راه است و کفر آن ناگزیر

همچنین بیت الحرام از هر مقام

اکبر است اخراج اهلش از حرام

یعنی اخراج مسلمانان از آن

فتنه از قتل است اکبر بالعیان

یا نبود آن فتنه اعظم کز مقام

در به در کردید ایشان را تمام

در رجب قتل ارچه ذنب اکبر است

آن ز قتل حضرمی اعظمتر است

مر شما را میکشند از حقد و کین

تا بگردانندتان از راه دین

دست نکشند از جدال و قتل و جنگ

بر شما تا کار بس گیرند تنگ

تا مگر ملجأ نمایند از عناد

اهل ایمان را به عود و ارتداد

از شما برگشت از دین ور یکی

پس بمیرد کافر است و مشرکی

میشود نابود اعمالش همه

در دو دنیا خوار و بدحالش همه

اهل نارند آن جماعت واندر آن

خالدین باشند یعنی جاودان

جاودان در نار بودن از چه روست

هستی او چونکه خلق شوم اوست

هستی او تا که می باشد بجا

کی شود آن خلق شوم از وی جدا

نک پی تأویل آیت دار گوش

گر جوی داری به سر ادراک و هوش

همچنان که قتل در شهر حرام

نیستت لایق دانی ار حال و مقام

در توجه یا که استغراق تام

سوی حق باشد جهاد نفس خام

وقت جمعیت به حق امری است شاق

جنگ با نفس دنی بالاتفاق

قوه های روحی اهل قلب دان

اکبر است اخراج ایشان از مکان

فتنه باشد کفر و شرک اندر وجود

و اعظم آن از جنگ با نفس جحود

گر کُشید او را شما بس اندک است

پیش افعالی که شرک از وی یک است

وآنکه آورده است ایمان ز اختیار

کرده اند آن قوم هجرت از دیار

هم نمودند از یقین در ره جهاد

این جماعت راست رحمت در نهاد

از خدا دارند رحمت ها امید

که غفور است و رحیم او بر عبید