سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۷۳- مولانا غریبی ا سترآبادی

مرد بی تعین و فقیر است این مطلع از اوست :

فریاد که خون شد دل غم پرورم امشب

جان میدهم و نیست کسی بر سرم امشب