سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۰۰- مولانا غیاث قافیه ای

مولدش هرات بود و وجه تسمیه او اینست که هر قصیده و غزلی که میگفت چندانکه قافیه داشت میگفت . اگر چه غزلی صد بیت می شد و اگر دیگری قافیه پیدا کردی که او نگفته بودی زر داده میخرید! و داخل شعر خود می ساخت و اصلا مقید بمعنی نبود، خواجه حبیب الله ساوه ای که وزیر درمش خان لله من بود غزل ردیف سفید . خواجه حسن دهلوی را در میان انداخته بود. او در مدح خواجه مذکور جواب گفته . این دو بیت از غزل اوست :

دگر ره بازمیگردم که شاید بینم این بارش

خواجه عالی گهر بنشسته با نور و صفا

جامه آب نباتی در برش استر سفید

آدمی از ساوه خیزد و زهری بغض و حسد

ظاهرا در گنابد امرود را عودی تر میگویند و پشتر نام دیهی است از ولایت خراسان و احیانا بیت این چنین هم میگفت :