در اول عامی تخلص میکرد آخر بعشقی قرار داد در چهل سالگی عشق خواندن پیدا کرد و آن قدر جهد کرد که مسوده ی شعر خود را میتوانست خواند اما گاهی شعرهای خوب از او سر میزد این دو مطلع از اوست :
نون والقلم ز ابروی و قدت کنایتی
قد جانان که از هر سو بتی بینم گرفتارش
بدان شاخ گلی ماند که باشد غنچه بسیارش
شادم که دامنم سگ کوی تو میکشد