برادر زاده ی مولانا امیدی است و تخلص او هجری،این دو مطلع از اوست :
بی خبر از سرم آن سرو روان میگذرد
من بجان کندنم و عمر روان میگذرد
با من سخنت هیچگه ای تنگ دهن نیست
گویا، دهن تنگ تو را جای سخن نیست