اگر چه به همدان منسوبست اما اصلش از قم است سخنوری شیرین کلام بود و قوت حافظه اش بمرتبه ای بود که صد هزار بیت بخاطر داشت، در زمان سلطان یعقوب از جمله ندما بود و در جمیع اصناف سخن شعر گفته از مثنویات او کتاب ۱- بهرام و ناهید ۲- مناظره ی آسمان و زمین
- سیخ و مرغ ۴- مناظره ی شمع و پروانه است . این بیت آغاز شمع و پروانه اوست:
ای جمالت چراغ هر خانه
قصیده ای که در هجو قاضی محمد علایی کاشانی گفته مشهور است و غزلهای خوب هم گفته از جمله این غزل آورده میشود :
چو شمع از آتش دل کاشکی میسوختم من هم
اجل ره بر سرم نتواند آوردن شب هجران
چنین کاز دود آهم خانه تاریک است و روزن هم
مگو روز جدایی از چه رو بیمار میگردی
که بیماری به از روز جدایی، بلکه مردن هم
طبیبم چاک دل میدوخت، شد از شعله آهم
بدستش ریسمان خاکستر و بگداخت سوزن هم
چنان در کار دل واماند بی روی تو حیرانی
در کبر سن به همدان رفت و هم در آنجا فوت شد و هم در آنجا مدفون است و این مطلع پر سوز هم از اوست :