مولدش از شهر تون است . و اوقات او به تجارت میگذرد و کریم الطبع است و بهر کس که شعر میخواند تا چیزی باو نمیدهد چیزی نمیخواند و شعر او را معانی خاص بسیار است این سه مطلع از اشعار اوست :
ز بس که تیر پیاپی گشوده ای به تنم
درون پوست چو رگها نماید از بدنم
چون خدنگ خود کشید از خاک آن زیبا پسر
ماند چشم خاک باز از حسرت تیر دگر
زلف مشکینی که بر رخسار جانان منست
دال بر مضمون احوال پریشان منست