سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲

واقف از زاده و نزاده تویی

«عالم الغیب و الشهاده» تویی

عاشقان را تو می کنی سرمست

طرب افزای جام باده تویی

۳

شهسواران به قوت تو سوار

دستگیر من پیاده تویی

در رحمت به روی هر دو جهان

بی غرض بی سبب گشاده تویی

فارغ از دی و حال و فردایی

بی نیاز از کم و زیاده تویی

۶

فتنه آموز چشم و زلف سیاه

آبروی جمال ساده تویی

در زمین و زمان و غیب و شهود

قادر و قدرت و اراده تویی

شعله پرداز و نورافشان ساز

در دل صاف و روی ساده تویی

در بیان کمال آن معشوق

ای سعیدا زبان گشاده تویی