ای ز لبت کام ما چون نیشکر لذیذ
وی ز تو درجام ما باده احمر لذیذ
دی شد آمد بهار، غنچه شکفتش هزار
شد نظر لاله زار، چون رخ دلبر لذیذ
بین شده هر سو چمن پر ز گل و یاسمن
هست کنون جان من خوردن ساغر لذیذ
تا که نخیزی ز جای دست نکوبی و پای
نیست بصد دف و نای رقص صنوبر لذیذ
ای ز خط مشکفام بر دلم افکنده دام
خال تو بخشد مدام دانه عنبر لذیذ
تاقدت ای سیمتن کرده ز گل پیرهن
نیست دگر در چمن نخل برآور لذیذ
باز بغیب و شهود نور تجلی نمود
ریخت ز دریای جود بس در و گوهر لذیذ