ای آنکه ترا بمن نظر نیست
منظور بجز توام نظر نیست
تا نور تو بر قمر نتابد
این تابش نور در قمر نیست
این چاشنئی که در لب تست
کمتر ز حلاوت شکر نیست
ریگش بدهن کسی که گوید
دندان تو خوشتر از گهر نیست
از حال دلم خبر چه پرسی
دل پیش تو و ترا خبر نیست
مرغیست دلم که بر تن او
جز تیر غم تو بال و پر نیست
نخلیست محبتت که از وی
جز محنت و غم مرا ثمر نیست
بر پای تو تا نهاده ام سر
هرگز خبرم ز پا و سر نیست
بی بر تو آفتاب رویت
چون نور شب مرا سحر نیست
ما را که بجز تو در نظر نیست
بیروی تو نور در بصر نیست