نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۴

شمعی ز رخت چه بر فروزی

پروانه صفت جهان بسوزی

سروی و چه سرو خوش خرامی

ماهی و چه ماه دلفروزی

۳

روزان و شبان چو در خیالم

تا با تو کنم شبی بروزی

ازآتش عشقت ای پریروی

در شعله من فتاد سوزی

خورشید کشد نقاب بر روی

از پرده اگر کنی بروزی

۶

جانا چه شود ز تار وصلت

چاک دل من ز زه بدوزی

جز نور علی دراین زمانه

زان پرده نگفته کس رموزی