من در تاج خسروان آن لؤلؤ لالا ستم
در قعر بحر بیکران آن گوهر یکتاستم
گه نار و گه نور آمدم گه مست مخمور آمدم
بردار منصور آمدم هم لا و هم الاستم
من مست جام کوثرم در قلزم جان گوهرم
من عکس روی دلبرم در هر دلی پیداستم
گه خالد و سلمی شدم گه وامق و عذرا شدم
مجنون بدم لیل شدم در منزل اعلاستم
مخمور و مستم چیستم مفتون زلف کیستم
نی هستم و نی نیستم یکتای بیهمتاستم
گه ساقی و گه باده ام گه عاشق آزاده ام
گه نقش و گاهی ساده ام گه جام و گه میناستم
نور علی عالیم در کشور جان والیم
وز حق پر از خود خالیم مهر جهان آراستم