نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۲

دلا از نظم گوهر بار حافظ

شود هر دم عیان اسرار حافظ

مرا هر صفحه از دیوان نظمش

بود آئینه دیدار حافظ

بشیراز آی و بر خاکش نظر کن

به بینی تا عیان انوار حافظ

بود مهر جهان افروز گردون

فروغی از مه رخسار حافظ

کند اندر معانی دفتری چند

بیان هر فردی از اشعار حافظ

بهوشم آورد اشعار سعدی

ولی مستم کند اشعار حافظ

بجز نور علی در مخزن دل

که را مخزون بود اسرار حافظ