مرو مرو ببرش این چنین دلا گستاخ
نموده ترک ادب میروی کجا گستاخ
اگر چه آمدن و رفتنت ز گستاخیست
بروبرو ببرش بیش از این میا گستاخ
۳
ادب بورز وز گستاخیش مرو در پیش
هزار مرتبه گر گویدت بیا گستاخ
غرض ز گفتن او امتحان عشاقست
تو اینچنین ز تغافل شدی چرا گستاخ
دهند اگر چه همه رخصتش بگستاخی
ببارگاه شهان کی رود گدا گستاخ
۶
ادب ادب ادب آور که رسم عشاقست
ادب ترا برساند بوصل ایا گستاخ
بغیر نور علی آن ادیب سرمستان
کسی به بزم ادب کی نهاده پا گستاخ