نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱

ای نام خوشت جوهر شمشیر زبان‌ها

پیوسته ازاین سلسله زنجیر بیان‌ها

روز ازل از بهر نثار قدم تو

محزون شده در مخزن دل نقد روان‌ها

آن دم که نبود از غم و شادی اثری بود

جام غم تو ساغر مشروبی جان‌ها

از راست روان تیر غمت خواست نشانی

خم گشت از این بار گران پشت کمان‌ها

با اینکه عیان نیست ترا تیر و کمانی

پیکان غمت کرده بهر سینه نشان‌ها

گشتم چو الف وار ز اغیار جریده

دیدم الف قد تو بر لوح جنان‌ها

چندان که گشودم نظر ای دوست ندیدم

جز نور علی مظهر حسنت به عیان‌ها